انیمیشن زیتون های رسیده – داستان کوتاه کودکانه

داستانک زیتون های رسیده

میوه ها را درون تشت آب ریخت و گفت: ببین راحیل، باید شیرین بشن چطوری مادر شیرین میشن؟
زن لبخند زد و گفت: مثل حرف زدن تو، وقتی حرف می زنی شیرین میشی
راحیل دستی به خرگوش های روی سرش کشید. بعد دستش را توی تشت کرد‌. زیتونی را بالا اورد و بین دو انگشت اش توی آسمان گرفت و گفت: زیتون زود حرف بزن تا شیرین شی، مثل من….
بمب
زیتون ها قرمز شده بودند
نویسنده: میثم محمدی
تصویرگر: تقی رضایی
موشن گرافیک: جواد مومن زاده
گوینده: شیدا زارعی

5 8 رای ها
امتیازدهی به مقاله

لینک اشتراک گذاری مطلب فوق در شبکه های اجتماعی

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x